هر چی دلت بخواد



شب یلدا...

باز هم شب یلدایی دیگر آمد ...
آمد که بگوید شب های تاریک و تار ماندنی نیستند ...
آمد که بگوید خورشید مهر و مهربانی همچنان خواهد تابید ...
آمد که به ما بیاموزد طبیعت بزرگترین استاد امید و امیدواری به روزهای روشن است ...

شب یلدای همتون مبارک


پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,

|
 

  عجب ببین مردم چطوری از مغزشون استفاده میکنن اونوخت ما.......

 

 

رييس شركت به منشي گفت به کارات برس ميخوايم 1 هفته بريم مسافرت منشي زنگ زد به شوهرش گفت : 1 هفته بايد برم ماموريت كاري شوهرش زنگ زد به دوست دخترش گفت خودت و آماده كن 1 هفته بايد بيايي پيشم خونمون، دوست دخترش : زنگ زد به شاگردش چون معلم خصوصي بود گفت 1 هفته مرخصي شاگرد زنگ زد به پدر بزرگش گفت اين هفته من كلاس ندارم بريم بيرون بگرديم و هوا خوري پدربزرگ : زنگ زد قرارشو با منشي شركتش واسه مسافرت كنسل كرد 

 

 


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

محض خنده

اینقد متظر موندم تا 19دسامبر بشه بعد اینو براتون بخونم:
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
وقتی میگن به آدم دنیا فقط دو روزه آدم دلش میسوزه ..ای خدا ای خدا ای خدا


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

قرار نبود خواننده شوم

سوم آبان 1360 و در تهران متولد شدم،فارغ التحصیل رشته گرافیک هستم و هم اکنون به کار خوانندگی،طراحی داخلی و بعضی اوقات بازیگری مشغولم .سه خواهر و یک برادر دارم. از ابتدا دوست داشتم که بازیگر شوم و تصمیمی برای خواننده شدن نداشتم از طرفی به نقاشی هم علاقه مند بودم و از کودکی نقاشی ام خوب بود و نسبت به هم سن و سال های خودم در این زمینه خیلی بالاتر بودم.با توجه به علاقه ای که به بازیگری داشتم احساس کردم ورود به بازیگری از طریق هنرستان صدا و سیما راحت تر است اما در آن سالی که من به این هنرستان وارد شدم رشته بازیگری جزوه رشته های ثبت نامی نبود و در نهایت به دلیل علاقه ای که به گرافیک  داشتم  این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. .در کنار تحصیل در رشته گرافیک کار تاتر را هم از تاتر گلریز و کار «کلک نزن» به کارگردانی آقای سمسار زاده شروع کردم (در این تاتر آواز می خواندم). چند سال به همین روال طی شد و من تقریبآ هر شب علاوه بر بازی در تاتر های مختلف آهنگ هم می خواندم(بعضی اوقات آهنگ های خواننده های دیگر و بعضی اوقات آهنگ هایی که برای تاتر ساخته شده بود)واین موضوع باعث شد نسبت به قبل پخته تر شوم.چند کار رادیویی هم داشتم که از بارزترین آنها میتوانم به “جمعه ایرانی” اشاره کنم که یکی دوبار زنده در این برنامه اجرا داشتم.به هرحال در سال 80 تهیه آلبوم “خونسرد” را آغاز کردم و بعد از سه سال و در سال 83 این آلبوم روانه بازار شد و با پخش کلیپ ها توانست در بازار شناخته شود و به فروش خوبی دست پیدا کرد و تا حد کمی اسم مهدی مقدم شنیده شد.در همان زمان به همراه پیام شمس شروع به جمع کردن آلبوم “سونامی” کردیم که این آلبوم هم در سال 86 وارد بازار شد.

 

بعضی ها بیخودی بزرگ شده اند

فکر می کنم بزرگترین مشکل جامعه موسیقی ایران این است که کسی چشم دیدن موفقیت همکاران دیگرش را ندارد.البته دوستان خوش قلبی هم هستند و موفقیت دیگران آزارشان نمی دهد و کار خوب باعث خوشحالی شان می شود ولی اغلب بچه ها این مشکل را دارند.مشکل دیگر جامعه موسیقی این است که یک سری افراد الکی بزرگ شده اند و واقعآ جایگاهی که الان دارند حقشان نیست.این موضوع هم دلایل مختلفی دارد،یا شرکتی که با این خواننده کار می کند تبلیغاتی زیادی می کند یا با آهنگسازان برجسته ای کار می کنند و یا از طریق برخی مجلات زرد که خیلی ها را بدون هیچ پشتوانه هنری بزرگ کرده اند، حمایت می شوند.برخی مجلات هستند که برای خودشان نظر سنجی می گذارند که کدام آهنگ زیباترین آهنگ سال است یا کدام خواننده بهترین خواننده سال است و معلوم هم نیست که چه کسانی در این نظر سنجی ها شرکت می کنند.متاسفانه مجلات زرد موسیقی به موسیقی لطمات زیادی می زنند.فلان مجله به خاطر این که آقای X از شعر سردبیر مجله استفاده کرده است عکس این آقا را روی جلد میزند که جبران کرده باشد یا فلان خبرنگار به خاطر دعوت شدن به کنسرت از سوی یکی از خوانندگان از او خوب می نویسد تا به خاطر دعوت به کنسرت تشکر کرده باشد.

 

  • پنج سال ممنوع الکاری برایت چطور گذشت؟

خب خیلی سخت بود. در این پنج سال به جز اینکه نمی توانستم فعالیتی در موسیقی داشته باشم، عده ای بودند که مدام من را سرزنش می کردند که تو زیر تعهداتی که داشتی زدی و کلیپ هایت را از شبکه های ماهواره ای پخش کرده ای. حتی خیلی از دوستان نزدیکم که می دانستند من مقصر نبودم هم من را سرزنش می کردند. البته نمی خواهم بگویم که من هیچ تقصیری در این ماجرا نداشتم! به هر حال من هم می توانستم این مشکل را با شکایت یا از طریق های دیگر مدیریت کنم و حسن نیتم را زودتر نشان دهم. در کنار دوستانی که از مشکل به وجود آمده برای من ناراحت شدند، خیلی ها هم بودند که در این مدت از دیدن ممنوع الکار بودن من خوشحال بودند.

  • چرا این عده از ممنوع الکار شدن تو خوشحال بودند؟

فکر می کنم زمانی که مشغول بودم در کارم موفق بودم. در آن زمان در انتخاب موسیقی هایم درست عمل می کردم و از آهنگ سازهای خوبی مثل سعید سام و پیام شمس در کنارم سود می بردم که به پیشرفت کارم کمک شایانی می کردند. در مورد کلیپ هم همینطور، شاید پخش کلیپ ها اشتباه بود اما من در کلیپ هایم هیج خارج از چهارچوب حرکت نکردم و سعی کردم قوانین را در ساخت کلیپ هایم رعایت کنم. بدو اغراق و تعارف می گویم که آن روزها خیلی ها با نگاه به سیستم کاری من مسیرشان را ادامه می دادند و حتی در کوچک ترین مسائل مثل آرایش مو هم از من الگو می گرفتند و این مسائل باعث می شد که خیلی ها دوست نداشته باشند موفقیت من را ببینند و حسادت به خرج بدهند.

  • دلایل این موفقیت هایی که می گویی چه بود؟ می خواهی بگویی خیلی باهوش بودی؟

نه اصلاً! اتفاقاً من آدمی هستم که به خیلی از مسائل دقت نداشتم و اگر کمی با دقت و هوش بیشتری عمل می کردم شاید دچار این ممنوع الکاری طولانی نمی شدم. فکر می کنم این مسیری بود که خدا برای من مقدر کرد و تقدیرم این بود که شرایط برای موفقیتم فراهم شود، وگرنه من نه سیاست درستی در کارم داشتم، نه مشاوران خیلی خوبی در کنارم بودند و نه …. حتی جالب است بدانی که در قالب دوست، خیلی ها برایم دشمنی می کردند اما به هرحال خواست خدا اینطور بود

  • شبکه مهاجر برای اولین بار کلیپ هایت را پخش کرد، این شبکه مگر در آن زمان مجاز نبود؟

شبکه مهاجر به مدت شش ماه از وزارت ارشاد مجوز فعالیت داشت و کسی هم در آن زمان به دلیل پخش کلیپ هایش از شبکه های مجاز ممنوع الکار نمی شد. بعد از لغو مجوز این شبکه، بخش نامه ای از ارشاد صادر شد که دیگر نباید از طریق این شبکه کلیپ های خواننده ها پخش شود و همه ما خواننده ها هم تعهد دادیم که دیگر با این شبکه همکاری نداشته باشیم.

  • پس چی شد که با ممنوع الکاری مواجه شدی؟

آلبوم سونامی در همان ایام منتشر شد و من تمام حقوق مادی و معنوی این آلبوم را واگذار کرده بودم و هیچگونه دخل و تصرفی روی آن نداشتم. متاسفانه بعد از چند روز که از انتشار آلبوم می گذشت کلیپ هایم از شبکه ایران موزیک پخش شد و همه گفتند مهدی مقدم تو تعهد داده بودی که دیگر کلیپ هایت از شبکه های غیر مجاز پخش نشود، چرا دوباره این کار را تکرار کردی؟ و این در شرایطی بود که من هیچ دخل و تصرفی نمی توانستم در مورد این آلبوم داشته باشم چون تمام حقوق مادی و معنوی آن را واگذار کرده بودم. حتی در آن روزها من از دوستی که کار را خریده بود خواستم که پخش کلیپ ها را متوقف کند اما ایشان در جواب گفت که این کار متعلق به من است و خودم راجع به آن تصمیم می گیرم، اگر می خواهی کلیپ هایت پخش نشود، پول من را برگردان تا من هم پخش کلیپ ها را متوقف کنم! این موضوع برای من مقدور نبود و همینطور بی تجربگی هم باعث شد نتوانتم درست این مشکل را مدیریت کنم و در نهایت این مشکل برایم به وجود آمد.



ادامه مطلب

سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

|
 

عکس های جدید مهدی مقدم

http://ups.night-skin.com/up-91-09/jbsdhdn.jpg
http://mahdi-moghaddamfance.rozup.ir/Pictures/pooster/283213_302764173162385_1967314427_n.jpg

http://mahdi-moghaddamfance.rozup.ir/Pictures/pooster/395013_302764293162373_613751211_n.jpg



 


سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

|
 

پیام صوتی مهدی جونم برای هوادارش که تو فیس بوک براشون شیر کرده بود

Mahdi Moghaddam_Payame Havadaran.mp3


سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

|
 

این بار در کنار پوریا پورسرخ , فرزاد حسنی , آنا نعمتی مهران رجبی و لیلا اوتادی ؛ مهدی مقدم در فیلم «

کاشمرپاتوق

مهدی مقدم خواننده پاپ در فیلم «آقای الف» بازی می‌کند. علی عطشانی کارگردان سینما  با بیان این مطلب اظهار داشت: مهدی مقدم خواننده پاپ ایرانی، در فیلم «آقای الف» بازی کرده و ترانه پایانی این فیلم را می‌خواند.

وی تصریح کرد: این فیلم که به تازگی پروانه ۳۵ گرفته، شنبه ۲۱ مرداد ماه در منطقه قیطریه کلید می‌خورد و در آن بازیگرانی چون پوریا پورسرخ، لیلا اوتادی، مهران رجبی، حسام شجاعی، شاهین نجومی و... بازی می‌کنند.

وی در رابطه با حضور کریم باقری در این فیلم، ابراز داشت: حضور این بازیکن فوتبال در آقای الف منتفی شده است. قرار است، اولین نمایش این فیلم در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر باشد.

پیش از این قرار بود هنرمندان چون آنا نعمتی، فرزاد حسنی، حمید رضا پگاه در این فیلم حضور داشته باشند.


سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

|
 

هر کی گفت این عطر مورد علاقه کیه؟


سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

|
 

گریه 

يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني   برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده ...  

گفتم اگه بارون نيامد چي؟ گفتي اگه چشماي   تو بباره اسمون گريش ميگيره ...   گفتم :يه خواهش دارم وقتي اسمون چشمام

خواست بباره تنهام نذار   گفتي به چشم ...حالا من دارم گريه مي کنم   و آسمون نمي باره ........   تو هم

اون دور دورا ايستادي به من مي خندی .


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

اینم یکی دیگه

http://s2.picofile.com/file/7325374294/06_Bemoon_Pisham.mp3.html


پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 

آهنگ دوست دارم ازنریمان

http://s1.picofile.com/file/7325377953/07_Dooset_Daram.mp3.html


پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 

یعنی فقط دعا :(

خواننده خوب کشورمون بعد از عمل نا موفقش در ایران الان در خارج از کشور داره مراحل شیمی درمانی رو طی میکنه برای عمو نریمان دعا کنید تا دوباره سلامت به جمعمون برگرده
این خبر رو تو یه پیج موسیقی معتبر خوندم ولی فقط دعا میکنم دروغ باشه شما هم دعا کنید بچه هاااااااااااااااااا


چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:,

|
 

سلاااااااااام بخونید وحال کنید


و من اینو می دونستم
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .
به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . امامن خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با وقار خاص و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . امامن خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت ” تو اومدی ؟ متشکرم
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه،دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود:
تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….
ای کاش این کار رو کرده بودم ……………..”ا
شاید شبیه قصه ی من باشه : آخه من خجالت می کشم بهت بگم.

 




یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

|
 

تقدیم به همه ی تاجی ها

 

رو فرش قرمز خونه ات وایسا
.
.
.
و به آسمونه آبیه بالا ی سرت نگاه کن
.
.
.
این است فاصله عرش تا فرش


شنبه 18 آذر 1391برچسب:,

|
 

آبی شو (رضا یزدانی)

http://s2.picofile.com/file/7139733010/Reza_Yazdani_Abi_Sho_128.mp3.html


شنبه 18 آذر 1391برچسب:,

|
 

:* فقط آبی و استقلال

نریمان:استقلال

حمید عسکری : استقلال
بنیامین : استقلال
بهنام صفوی : استقلال
ساسی مانکن : استقلال
علی اصحابی : استقلال
محمد اصفهانی : استقلال
حمید گودرزی : استقلال
پانته آ بهرام : استقلال
سیامک انصاری : استقلال
نیما شاهرخ شاهی : استقلال
مهناز افشار : استقلال
امیر جعفری : استقلال
لاله اسکندری : استقلال
مینا لاکانی : استقلال
فلامک جنیدی : استقلال
پرستو صالحی : استقلال
بهرام رادان : استقلال
جواد رضویان : استقلال
محمدرضا شریفی نیا : استقلال
برزو ارجمند : استقلال
داریوش ارجمند : استقلال
رضا یزدانی : استقلال
رسول نجفیان : استقلال
خشایار اعتمادی : استقلال
علیفر : استقلال
رضا جاودانی : استقلال
اکبر عبدی : استقلال
احسان خواجه امیری : استقلال
سام درخشانی : استقلال
پوریا پور سرخ : استقلال
پیمان معادی : استقلال
یوسف تیموری : استقلال
علی صادقی : استقلال
شیلا خداداد : استقلال
امیر نوری : استقلال


شنبه 18 آذر 1391برچسب:,

|
 

تشکر از دوستان

خب این پست فقط برای تشکر از کسایی هست که زیر مطالب نظر میدن و به بهتر شدن وبم کمک میکنن. شرمنده بخدا درسا زیاده سارا میدونه از اونم بپرسین نمیتونم جواب نظرا به بزرگیه خودتون ببخشید ولی اینو بدونید که همتونو دوست دارم ناجوووووووووووووووووور :* بازم ممنون


شنبه 18 آذر 1391برچسب:,

|
 

رنگه پیرهنووووووو عشقه


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

مهدی جووووووووونم

 

 

 



ادامه مطلب

جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

بدون شرح

   

 
 
گاهی یک ها، دنیا را زیرو رو می کنند.
 می شود تنها با یک محبت، عشق را برای دنیا معنا کرد
 تنها با یک بخشش، تمام هستی را از آن خود کرد
 با یک گذشت، نفرت ها را به دوستی ابدی مبدل کرد
 و تنها با یک لبخند در قلب ها جاودانه شد


 اما تو ای مهربانم!
             میدانی! وقتی لبخند بر لبانت نقش می بندد،
                                            دنیا دیگر، برایم معنایی نمی یابد.

 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

http://s2.picofile.com/file/7325363117/02_Komak_Kon.mp3.html
 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

بنام اونی که اگه حکم کنه همه محکومیم 

 

 

 

مهدی عزیز در روز 3/8/1360در بیمارستان اکبر آبادی

 

 

 

 

در یکی از مناطق جنوبی پایتخت و در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمد .

 


 

 

 فرزند آخر و دارای سه خواهر ویک برادر.

 

 

 

 مجرد

 

 

 

دارای دیپلم گرافیک و آشنا با هنر نقاشی به کمک رضا شفیعی جم .

 

 

 

 رنگ مورد علاقه اش مشکی است .

 

 

 

اوایل یک اتومبیل گلف و سپس یک سمند وبالاخره برای تولید آلبوم دوم خود مجبور

 

 

 

به استفاده از تاکسی شد.

 

 


 

 

 

بعد از اینکه موفق به گرفتن دیپلم گرافیک شد  به دانشگاه هم رفت اما اتفاقاتی افتاد که

 

 

 

ناخواسته بی خیال دانشگاه شد  .

 

 

 

در نوجوانی علاقه زیادی به صدای استاد علیرضا افتخاری داشته.

 

 

 

عقیده دارد هنرمندها نباید مغرور شوند چون چیزی بالاتر از مردم ندارند.

 

 


 

 

اسم مهدی را مادربزرگش ،یعنی مادر مادرش برایش انتخاب کرد.

 

 

 

مادر او میگوید اول قرار بوده اسم او را سهیل گذارند.

 

 

 

از خصوصیت او عجول بودن اوست و جالب هم اینجاست که

 

 

 

 

 گاهی اوقات این عجله کارهایش را آسان می کند.

 

 

 

توی دبستان مجبور به استفاده از عینک شد و هنوز هم استفاده می کند.

 

 

 

عادت خوب او پایبندی به نماز و روزه است .

 

 

 

در کل در خانواده ی مذهبی بزرگ شده

 

 

 

 

 و رشد یافته که این از حسن های خوبش محسوب می شود.

 


 

 

در حال حاضر به اتفاق نریمان پور عزیز یک کافی شاپ به نام شیش و هشت

 

 

 

 

واقع درخیابان ونک افتتاح کرده.

 

 

 

 

 

 

 

توصیه می کنم حتما به کافی شاپ سر بزنید

 

 

 

 

آلبوم آخر مهدی عزیز سونامی نام داره که به تازگی هم یک پکیج تصویری دیدنی از

 

 

 

آلبوم بیرون داده شده

 


 

 

مهدی عزیز چند کلیپ به همراه نریمان داشته که می شه به کلیپ های شکستن و

 

 

 

 بگو چی شده عزیزم اشاره کرد.

 

 

 

 البته این قابل ذکر که در کلیپ تک و تنها ی نریمان عزیز مهدی

 

 

 

 

ایفای نقش داشته .



 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

مصاحبه یه مجله با نریمان و مامانش

+ خيلي مادر و پسر به هم شباهت داريد...
مادر: تازه قبلا خيلي بيشتر به هم شباهت داشتيم. مخصوصا يك عكس از بچگي‌هاي من كه انگار خود نريمان است. نريمان، فرزند اول من است و ما خيلي به هم وابسته هستيم.
+ غير از نريمان چند فرزند ديگر داريد؟
مادر: 2 فرزند ديگر. نويد كه متولد سال 60 و نسيم متولد 64 است.
+ مشوق شما براي موسيقي چه كسي بود؟
-    مادرم. سال 74-73 بود كه براي من يك كيبورد خريدند. استاد خصوصي داشتم، يكي از دوستان خانوادگيم به نام سارنگ، با من كار مي‌كردند و سه چهار سال بعد تصميم به خواندن گرفتم. با دوستانم يك گروه تشكيل داديم و به صورت جدي وارد اين هنر شدم. البته فكر مي‌كنم كه اين هنر كمي ارثي باشد. مادرم هم در دوران دبيرستان، كلارينت مي‌زدند.
مادر: من هنوز هم در منزل صبح كه از خواب بيدار مي‌شوم، پيانوي جواد معروفي را مي‌گذارم و با آن كارها را انجام مي‌دهم. البته خودش هم موسيقي را دوست داشت.  
+ اولين قطعه‌اي را كه اجرا كرديد چه بود؟
-    قطعه نازنين كه يكي از قطعات قديمي بود با آهنگسازي آندرانيك كه در سال 1986 ساخته شده بود.
مادر: (با لبخند) و چه قطعه زيبايي بود. من كه خيلي آن را دوست داشتم.
+ كودكي نريمان چطور بود؟ آيا شيطنت زياد داشت؟
مادر: اصلا. خيلي آرام بود وقتي مسافرت مي‌رفتيم، روي صندلي پشت مي‌خوابيد تا به مقصد برسيم يا با توپ‌هاي صورتي رنگ خودش بازي مي‌كرد و يك پتو هم داشت كه هميشه بايد آن را همراه خود مي‌برديم. آنقدر پتو را روي صورت خودش مي‌كشيد و با آن بازي مي‌كرد تا خوابش ببرد. خيلي ماه بود و خاطرات خوبي هم داشتيم. حتي دوران نوجواني آرامي هم داشت. نريمان براي من خيلي احترام قائل بود. 
+ از كودكي علاقه به موسيقي هم نشان مي‌داد؟
مادر: بله. يادم مي‌آيد برادرم يك گيتار داشت. روزي من و پدرش به عروسي رفته بوديم. هنوز عكس آن لحظه را داريم كه با گريه گيتار را بغل گرفته بود و يك آهنگ را به صورت نامفهوم با صداي كودكانه اجرا مي‌كرد و مي‌خواند.
نريمان: البته دايي‌ام به من قول داده بود كه اگر دانشگاه قبول شدم آن را به من هديه دهد و اين كار را هم كرد و هنوز آن گيتار را دارم.
+ پدر چطور؟ ايشان با ادامه موسيقي موافق بودند؟
-    (با خنده) ايشان كه مي‌گفتند:«پسر تو هم مثل من استعداد موسيقي نداري» البته به شوخي، ولي الان مي‌بينند كه نه من واقعا علاقه دارم و توانستم ثابت كنم كه استعداد دارم.
+ كمي در زندگي خصوصي شما و نريمان كنجكاوي كنيم. دوران كودكي نريمان كجا گذشت؟
مادر: تهرانپارس؛‌ محله خوبي هم بود و خاطرات خوبي هم در آنجا داشتيم.
+ در مدرسه شاگرد خوبي بود؟
مادر: خيلي.
+ چه ورزشي را دوست داشت؟
مادر: فوتبال.
نريمان: البته به خاطر آسيب‌ديدگي پايم در سواركاري نتوانستم آن را ادامه دهم.
+ چه درسي را از هم بيشتر دوست داشتيد؟
-    تاريخ. هنوز هم مطالعاتي را در اين زمينه انجام مي‌دهم و حتي از تحقيقاتم درباره تاريخ هم حدود چند صد صفحه‌اي نوشته دارم. ولي هنوز فرصت پرداختن به آن را پيدا نكردم.
مادر: يادم مي‌آيد زماني كه براي مسافرت به شهر شيراز رفته بوديم، آنقدر ليدر تور را به اصطلاح سئوال‌ پيچ كرد كه ديگر او خسته شده بود. پسر جواني هم بود و تمام سئوالاتش را جواب مي‌داد. نريمان عاشق تخت جمشيد بود و هست.
+ كدام كارتون را بيشتر دوست داشتيد؟
-    سندباد و رادو كايت.
مادر: وقتي كه دو ساله بود برايش لباس سندباد را دوختم. هنوز هم آن لباس را نگه داشته‌ام.
+ چه غذايي را از همه بيشتر دوست دارد؟
مادر: قورمه‌سبزي و جوجه‌كباب. عاشق سبزي خوردن است. 
+ از كارتان با مهدي مقدم بگوييد:
-    مهدي از دوستان خوب من هست و قطعه يكي از خوانندگان قديمي را با هم اجرا كرديم و قطعه خوبي هم از آب درآمد.
مادر: البته الان ارتباط‌ها خيلي كم شده،‌ ما حتي ارتباط تلفني هم كم با هم داريم. آنقدر كه همه درگير كار و زندگي خود هستند.
+ برادركوچك‌ترتان چطور؟ ايشان هم در زمينه موسيقي فعاليت دارند؟
-    نويد، برادرم، رشته الكترونيك مي‌خواند. البته ايشان درام مي‌زدند.
مادر: (با خنده) فكر كنيد نويد درام مي‌زد و نريمان هم كيبورد؛‌ ديگر برايشان تايم گذاشته بودم و گفته بودم تا فلان ساعت ديگر بايد موسيقي را تعطيل كنيد. 
+ بهترين و بدترين خصوصيت اخلاقي نريمان چيست؟
مادر: هيجان‌زده نمي‌شود و خيلي آرام است ولي وقتي عصباني شود ...(مي‌خندد و سر تكان مي‌دهد) در قلبش هيچ چيز بدي نيست.
- هميشه مادرم به من ياد داد كه سه چيز را از خودم دور كنم؛‌ حسادت و دروغ و ترس را ولي خب متاسفانه از حسادت اطرافيان به خصوص بعضي از همكاران خيلي ضربه خوردم.
 + بعد از آلبوم تابستان 86 و پخش كليپ‌هاي جالبي كه برايش درست كرده بوديد، عكس‌العمل مردم چطور بود؟
-    خب خيلي متفاوت بود. ولي سعي مي‌كنم كه برخوردهاي مثبت را پاسخ دهم. مثلا براي خريد به مغازه‌اي رفته بودم؛ پسر فروشنده آنقدر جالب گوشي‌اش را آورد و گفت:«ببين من عكس‌هايت را دارم؛ من و خواهرم شما را خيلي دوست داريم.»
+ زيباترين عكس‌العملي كه در ذهنتان نشسته است چه بوده؟
-    يك روز در خيابان،‌ پشت چراغ قرمز ايستاده بودم؛ يك پسر جواني با پرايدي كه آن را خوابانده بود و اسپرت كرده بود كنارم ايستاد و به من اشاره كرد كه شيشه را پايين دهم. با من سلام كرد و با لهجه خاص خودش گفت:«مخلصم، يه دونه‌اي!» و گاز داد و رفت. اين خيلي براي من جالب بود و تا مدت‌ها من هم به هر كسي مي‌رسيدم مي‌گفتم:«يه دونه‌اي!»
+ چرا اينقدر بين آلبوم‌هايتان فاصله افتاد؟
-    من از سال 86 تا الان يعني حدود دوسال است كه روي اين آلبوم كار مي‌كنم. همراه با پيام شمس و انوشيروان تقوي قطعات احساسي زيبايي را در اين آلبوم گنجانده‌ايم. خيلي با وسواس زياد كارها را انتخاب كرديم.
+ از همان ابتدا دوست داشتيد كه خواننده شويد يا علاقه ديگري هم داشتيد؟
-    من در زندگي به سه چيز خيلي علاقه داشتم؛ تاريخ و خلباني و موسيقي. خب حدود 9-8 سال است كه تحقيقات تاريخي انجام مي‌دهم ولي به خاطر ضعيفي چشمانم نتوانستم خلباني را انتخاب كنم. ولي موسيقي را دنبال كردم. خلباني آكروجت را خيلي دوست داشتم.
مادر: چون همسرم هم در هواپيمايي مشغول فعاليت بودند، نريمان اطلاعات هوايي خوبي داشت ولي خب نشد كه ادامه دهد.
+ از اينكه مادر نريمان هستيد چه حسي داريد؟
مادر: در كيش وقتي استقبال مي‌كردند و فرياد مي‌زدند و به او اشاره مي‌كردند، احساس غرور مي‌كردم.
+ چرا با مطبوعات زياد مصاحبه نكرديد؟
-    بعد از آلبومي كه ارائه دادم، شايد بتوانم به جرات بگويم بالاي 40 مجله با من مصاحبه كردند. هم دوستان زيادي پيدا كردم و هم مورد بي‌مهري قرار گرفتم. يكي از همين نشريات تيتر زد كه نريمان ممنوع الفعاليت است؛‌ در حالي كه من 40 تا قرارداد كنسرت داشتم و خواننده رسمي بودم و هستم و در حيطه قانون فعاليت دارم. من حتي تيتراژ پاياني فيلم هكر را هم خواندم ولي اين تيتر باعث شد كه من از نظر مالي خيلي ضرر ببينم و قراردادهايم كنسل شود.
+ بيشترين دغدغه فكري نريمان؟
-    هنر و اينكه به آن بها دهند.
+ چرا پاپ؟
-    خب من به دنبال مخاطب عام هستم.
مادر: چون بيشتر جوان‌ها الان به دنبال اين سبك موسيقي هستند.
+ كار كدام‌يك از آهنگسازان را بيشتر از همه دوست داريد؟
-    ايران، پيام شمس و خارجي: برايان آدامز.
+ ايده‌آلتان در موسيقي چيست؟
-    اينكه تاثير داشته باشم.
+ تا حالا داشتيد؟
-    سعي كردم كه يك خط داشته باشم و مردم را شاد نگه دارم.
+ فكر مي‌كنيد تا كجا ادامه مي‌دهيد؟
-    در مورد موسيقي هر چه تعداد سال‌هاي فعاليت بيشتر شود، تجربه هم بيشتر مي‌شود و بهتر است. پاياني ندارد.
مادر: تا جايي كه به او لطمه نخورد.
+ كدام يك از ترا‌ك‌هاي نريمان را از همه بيشتر دوست داشتيد و گوش مي‌كنيد؟
مادر: «باور»، چون خيلي با احساس خوانده بود.
+  پس در مسافرت‌ها هم حسابي از صدايش استفاده مي‌كرديد!
مادر: (با خنده) ما با هم در طول مسيرمشاعره مي‌كرديم.گاهي هم او برايمان مي‌خواند.
+ دوست  داريد به كجا سفر كنيد؟
-    اسپانيا. به خاطر منظره و طبيعتش و چون خيلي شهر زنده‌اي است.
+ اگر بگويند ديگر نخوان!
- باز مي‌خوانم و اگر بگويند نخوان، باز هم مي‌خوانم.


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

آهنگ یه دل میگه برو.یه دل میگه نرو

http://uplod.ir/5strcico9cus/Nariman_-_Yedel_Mige_Boro_Ye_Del_Mige_Naro.mp3.htm


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

سوال خصوصی از نریمان پور

1-تاریخ دقیق و محل تولد:
5آبان 1356- تهران محله تهران پارس
2-ویژگی ماه تولدت:
وفادارند و پای قول و قرارشان میمانند
3-پدر(سن,شغل):
56ساله-مهندس هواپیمایی
4-مادر(سن,شغل):
51 ساله-خانه دار
5-همسر:
دارم
6-شغل دوم:
یک کافی شاپ داریم در خیابان ونک,پاساژ آینه ونک,به نام"شش و هشت"
7-اهل محله/ساکن محله:
اهل تهران پارس و قلهک-ساکن فرشته
8-معروف ترین فرد خاندان:
نداریم
9-خواهر:
یک خواهر دارم
10-برادر:
یک برادر دارم به نام نوید
11-تحصیلات(با ذکر نام مدارس و دانشگاه):
لیسانس کامپیوتر از جهاد دانشگاهی
ابتدایی:هاشمی نژاد/راهنمایی:رجایی/دبیرستان:خوارزمی
12-بهترین وبدترین درس دوران تحصیل:
بهترین:تاریخ/بدترین:ریاضی
13-بهترین معلمت:
دکتر صمدانی(ادبیات)
14-تسلط به زبان خارجی:
انگلیسی در حد مکالمه
15-قهرمان دوران کودکی:
راکی
16-بارزترین ویژگی اخلاقی ات:
آدم متعهدی هستم
17-ایمان:
ایمانم قوی است
18-صداقت:
صد در صد صادقم
19-خجالت:
چند سالی است که خجالتم ریخته!
20-عصبانیت:
کم عصبانی میشوم اما وقتی عصبانی شوم...
21-عاشق شدی:
بله,18سالم بود
22-تکیه کلام:
خیلی معطلی سر خودت
23-نقطه ضعف:
کینه ای هستم
24-اهل خرافات هستی؟
اصلا
25-اولین باری که خواندی:
3 سالم بود,ترانه وطن را خواندم!
26-خواننده محبوب:
برایان آدامز
27-گروه موسیقی:
بون جووی
28-هنرپیشه مرد:
عزت الله انتظامی-نیکولاس کیج
29-هنرپیشه زن:
هدیه تهرانی-آنجلینا جولی
30-فیلم سینمایی:
میم مثل مادر-بر باد رفته
31-برنامه تلویزیونی محبوب:
شب های برره
32-محبوب ترین ترانه:
ای خدا,آه ای خدا/از تو آسمونا/گوش بده به درد من/که میخوام حرف بزنم...
33-موزیک ویدئو:
lion king
34-نویسنده محبوب:
صادق هدایت
35-کتاب محبوب:
مزرعه حیوانات
36-شاعر:
فردوسی بزرگ
37-ترانه سرا:
اردلان سر فراز
38-آهنگساز:
واروژان
39-مجری تلویزیونی:
فرزاد حسنی
40-کارگردان:
داریوش مهرجویی-جیمز کامرون
41-ورزشکار:
حمید سوریان-پت سامپراس
42-فوتبالیست:
مهدی مهدوی کیا-دیه گو مارادونا
43-تیم فوتبال باشگاهی:
استقلال-آث میلان
44-شخصیت کارتونی:
رادو کایه ت
45-کمدین:
مهران مدیری-جری لوئیس
46-اتوموبیل(اتوموبیل محبوب و اتوموبیلی که داری):
عاشق ب.ام.و هستم.خودم یک پژو 206 داشتم که چند روز پیش فروختم.
47-گل:
رز
48-پر طرفدار ترین ترانه ات:
عروسی
49-تعداد و فروش کل آلبوم هایت:یک آلبوم دارم به نام "تابستان86" که تا امروزنزدیک به 300هزار نسخه فروش رفته و فروشش کماکان ادامه دارد.
50-تاریخ اولین کنسرت ات:
پاییز1377-تالار محبان تهران(خیابان شیخ هادی)



ادامه مطلب

جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

آهنگ غریبه از نریمان

http://uplod.ir/6fx2uj6vu79g/Nariman_-_Gharibeh.mp3.htm


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

آخرین حرف های «نریمان» پیش از رفتن به کما

دو ساعت بعد قرار است وارد اتاق عمل بشوی و زیر تیغ جراحی بروی. عملی که به قول دکترت شانس زنده ماندن تو 50-50 است. الان در دلت چه می گذرد؟

- ببین ماجرا را لطفا رومانس نکن! من از تو خواهش کردم که اینجا باشی تا مانع از به وجود آمدن برخی شایعه ها بشوی. شاید مضحک به نظر برسد ولی من الان به تنها چیزی که فکر می کنم امید به زندگی است و با تمام انرژی می خواهم روی آن تخت دراز بکشم. هنوز کارهای زیادی دارم و مطمئن باش دلم روشن است که از این مرحله زندگی هم رد می شوم و اتفاق بدی قرار نیست بیفتد.

خب اصل ماجرا چیست؟ تو اصلا چرا اینجایی؟ شایعات خیلی زیاد است. تو سکته مغزی کردی؟ تصادف کردی؟ افسردگی ات باعث تخریب روانی ات شده؟ تومور داری؟

- معمولا جامعه ما طوری است که خیلی زود به شایعه ها دامن زده می شود. اصل ماجرا این است که غده بزرگی در سر من تشکیل شده که باعث سرگیجه های شدید و در بعضی اوقات از هوش رفتن من می شد. من ماجرا را زیاد جدی نگرفتم ولی به مرور بعضی اتفاقات افتاد که باعث شد دیگر جدی تر نسبت به درمان این بیماری عمل کنم. حالا هم این جراحی همه چیز را مشخص خواهد کرد.

پس دغدغه تو این است که قبل از رفتنت به اتاق عمل خیالت درباره حرف هایی که در مورد تو زده خواهد شد، راحت شود.


- ببین در سال های گذشته بسیاری از قهرمان ها و ستاره های ما در معرض اتهام های فراوان اخلاقی قرار گرفتند. خیلی ها از این شایعه ها ضربه خوردند و مورد اتهام قرار گرفتند. صحبت هایی از قبیل زیاده روی در مصرف مشروبات و اوردوز و ... می دانی؟ مگر ناصر عبداللهی نبود؟ یا احمدرضا عابدزاده؟ آبروی آدم ها راحت جمع نشده که با یک اتفاق کوچک به باد برود.

مگر نمیگویی دلت روشن است که اتفاقی نخواهد افتاد؟


- به هر حال همین الانش هم کلی علیه من صحبت شده که واقعا ناراحت کننده بوده. دکتر من آن پشت است و تو می توانی در مورد همه چیز با او صحبت کنی.

ولی من می خواهم با خود تو صحبت کنم. گفته می شد تو دیگر قید کار در ایران را زده ای و مقیم خارج از کشور شده ای.

- نه، من همیشه دوست داشتم در مملکت خودم کار کنم ولی به قدری در این سال ها به من ظلم شد و اذیت شدم که واقعا دچار ناراحتی های روانی و اعصاب شدم.

چرا بعد از انتشار آلبوم «نریمان 86» از گود موسیقی بیرون آمدی و رفتی سراغ ویدئوهایت؟ کارهای تو که به خوبی مورد توجه قرار گرفته بود و خیلی زود اوج گرفته بودی. چه اتفاقی افتاد؟ چرا ادامه ندادی؟

- ببین کم لطفی و بی معرفتی برخی از دوستان نزدیک من بزرگترین دلیل این اتفاق بود چون من مرتکب اشتباه بزرگ و غیرقابل بخششی نشده بودم و فقط چند ویدئو تولید کرده بودم ولی همین دوستان دور و بر خودم برخی صحبت ها و گمانه زنی ها را سر زبان ها انداختند ومسئولان موسیقی کشور هم تحت تاثیر همین صحبت ها نزدیک به چهار سال است که مجوز آثار من را صادر نمی کنند.

خود مسئولان به من علنا گفتند برو و شش ماه دیگر بیا کارت را درست می کنیم. مسئولان بلندپایه دفتر موسیقی از من خواستند که هیچ فعالیت ماهواره ای نداشته باشم تا کارم درست شود. من نامه نگاری ها و دیدارهای زیادی را با دیگر مسئولان هم داشتم. قول های زیادی شنیدم و آخرین صحبتی هم که با من شد این بود که چند ماه بعد، مجوز آلبوم تو را هم مثل مجوز آلبوم «مهدی مقدم» صادر می کنیم. قول مساعد دادند.

واقعا هم در برخی مشکلات مساعدت و همکاری خوبی از سوی دوستان دفتر موسیقی دیدم ولی در مجموع کم لطفی عده ای از دوستان باعث شد من از این وادی دور بمانم و این مشکلات برایم پیش بیاید.

آلبوم جدیدت فقط مشکل حراست دارد؟

- سه سال است که همه مجوزهای آن صادر شده. مجوزهای شعر و ترانه و موسیقی آن صادرشده و فقط مجوز حراستش مانده. برای آن هم خیلی رایزنی شد ولی به نتیجه درستی نرسیدم. متاسفانه بعضا شاهد نگاه های گزینشی و سلیقه ای در این باره بودیم که من دلیلش را درک نمی کنم.

همزمان با من بسیاری از خواننده های دیگر هم در ماهواره ویدئوهای آنچنانی داشتند ولی مشغول اجرای تورکنسرت هایشان در تهران و شهرستان بودند. من واقعا به خاطر این موضوع و این ممنوعیت ها سال های سختی را سپری کردم.

مخصوصا سال های 87 و 88 که اوج کار من بود و نمی توانستم در ایران برنامه اجرا کنم. حالا هم چندین ماه است که همین فشارها باعث شده مریضی و اعصابم به هم بریزد و الان روی تخت بیمارستان با تو این صحبت ها را انجام دهم.

اگر همه چیز به خیر بگذرد و تو به سلامت از این مریضی خلاص شوی، باز هم سعی ات را برای ادامه فعالیت در ایران انجام خواهی داد؟

- شک نکن. اصلا برای همین بوده که من ریسک این عمل را به جان خریده ام. هیچ انگیزه ای به جز فعالیت رسمی در ایران ندارم و به امید آن زیر تیغ می روم.

وصیتنامه ات را نوشته ای نریمان؟


- قرار شد بحثمان را رومانس نکنی. هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد. من با انرژی و ایمان فراوان به اینجا آمده ام. انگیزه های زیادی برای ادامه مسیر هنری ام دارم. بگو همه برایم دعا کنند ... یادت می ماند؟

حرفی مانده؟


- با قدرت برمی گردم. قول می دهم ...


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

ویدئو بارون

تک و تنها:http://s1.picofile.com/file/7335049672/takotanha.mp4.html

 

آدمکها:http://s1.picofile.com/file/7335037953/adamakha.mp4.html

 

نازنین:http://s2.picofile.com/file/7334989458/nazanin.wmv.html

 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

موزیک ویدئو آهنگ نریمان و مهدی مقدم( خیلی دوس دارم این کلیپو)

http://s2.picofile.com/file/7338010321/godrelov.wmv.html


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

یه خبرررررررررررررررر (البته مطمئن نیستم جدید باشه یا اینکه نشنیده باشیدش)

سلام من امدم با یک خبر دست اول از نریمان قابل توجه کسانی که

دنبال بیوگرافی دقیق از نریمان هستند

نریمان جون یه سالن ارایشگری در تهران داره به اسم لیدا و اگر دقت کنید در ویدیو 

 

 عروسی عروس خانم کوچولوی مارو از این سالن زیبایی خارج می شه


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

آهنگ my heart از nariman

http://uplod.ir/hv7yydguceuq/Nariman-My-Heart-128.mp3.htm


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

اینم یه عکس پاییزی از نریمان

 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

دانلود آهنگ وانمود واسه طرفدارای ن*ز*ی*م*ا*ن

http://uplod.ir/o0r9c1hh0jnu/09_Vanemood.mp3.htm

امیدوارم خوشتون بیاد

 

 

 


جمعه 17 آذر 1391برچسب:,

|
 

متن ترانه مثل تو از نریمان

واسه من کسی نمیشه مثل تو
نمیشه بیاد دوباره مثل تو
بیا پیش من نترس از عاشقی
دل من کسی نداره مثل تو

دنیامو بهم میریزی با چشات
نفسم میگیره میمیرم برات
کسی بیشتر از من عاشق تو نیست
تو بخوای ماه و میارم زیر پات

میدونی هیچکی برام تو نمیشه
تو نباشی عشق من نو میشه
فکرت از سرم نمیره به خدا
آخه عاشقی که بی تو نمیشه

واسه من کسی نمیشه مثل تو
نمیشه بیاد دوباره مثل تو
بیا پیش من نترس از عاشقی
دل من کسی نداره مثل تو

دنیامو بهم میریزی با چشات
نفسم میگیره میمیرم برات
کسی بیشتر از من عاشق تو نیست
تو بخوای ماه و میارم زیر پات

میدونی هیچکی برام تو نمیشه
تو نباشی عشق من ناله میشه
فکرت از سرم نمیره به خدا
آخه عاشقی که بی تو نمیشه


سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:,

|
 

سلاااااااااااااااااااام

سلام از امروز قراره به این وبلاگ یه حال اساسی بدم و توش مطلب بذارم بیچاره خیلی وقته به خودش مطلب ندیده


سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:,

|
 


تـنهــــا چیزی که خرجــــی ندارد جـــاری شدن در ذهــــن دیــــگران است.... پس آنگونه جاری شــــوید که خنــده بر لبانشـــان نـــــــقش بــــبندد ... نه نـــــــفرت در دلشـــــــان
tir_64_16@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

hadis
sara

 

تير 1393
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
شهريور 1389

 

اطلاعیه...!توجه توجه
فریب...!
:(
نامردی....!
عکس جدید
خبببببببببببببببببببببببببببببببرررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بچه ها بیاین
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
خبرش با شما اما اگه تکراری بود بازم ایراد نداره :)
یه خبری بم بدین بگین جدیدن یا نه
خبرررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
فقط برای خنده ( حدیث هنوز بیدار)
بیماری به نام زیادی
سری دوم آشپزی با سما :))))))))))))))
عکاسی
عکاسی چهره
گوسفندی که با تلاش همه بچه های کلاس درست شد برای فرار از درس
کلاژ با روزنامه ( یه کلاژ دیگه هم هست اونم بعدا میذارم)
چاپ تیشرت( با رنگ اکرلیک ) اثر حدیث :)
تابلو پست مدرن اجرا شده با ویترا ( اثر حدیث)
قابل توجه مادر پدرا آینده
بچه ها خودتونو آپلود کنید میخاوم دانلودتون کنم :)
پرچما بالاست؟
اگه دیگه کار خیر کردم
خودم درس کردم بوخودا. البته به دستور حدیث:)
بالاخره تموم شد
خبررررررررررررررررررررررررررر
سارا در جریان این واقعیت هست نمونه اش همین دیروز
:) حقیقت
کاملا واقعی
من حرفی ندارم
بچه ها خبر فوری
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآاااااخ
سوء تفاهم

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چی دلت بخواد و آدرس djm2.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت روم خل و چلا
چت
چشمان تر
یکی بود یکی نبود
امام رضا (ع)
امام حسین (ع)
نریـــــمـــان
خرید ساعت مردانه اینترنتی
فال روزانه
دنیای تنهایی من
ساعت مچی
بهانه های دلتنگی
گرافیکیا
مدل لباس
دختر ایرونی
پاتوق
nariman pour
پسرتنها
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 127
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 110762
تعداد مطالب : 177
تعداد نظرات : 390
تعداد آنلاین : 1



خرید اینترنتی عینک آفتابی

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->